به گزارش سینماپرس، داریوش بابائیان، تهیهکننده سینما، با بیان اینکه سینمای امروز ایران از ارزشهای دینی و انقلابی فاصله گرفته است، به خبرگزاری «حوزه» گفت: اگر سینمای ایران توانسته در جهان برای خود اعتباری به دست آورد، دلیلش پایبندی به ارزشهایی بوده که انقلاب اسلامی به سینما هدیه کرده است، والا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فیلمهای ایرانی عموماً کارهای کمکیفیت بودند. حال باید بررسی کنیم چه اتفاقی رخ داده که امروز سینما بازگشتی به فیلمهای سطحی گذاشته داشته است؟ به نحویکه کارهای کم کیفیت تعدادشان بسیار بییشتر از فیلمهای فاخر شده است.
وی افزود: فیلمهایی که به اسم آثار طنز تولید میشوند، به نظرم هیچ ربطی به سینمای کمدی ندارد، چون کارهای این ژانر برای خود تعریفی مشخص دارد که هیچ ربطی به فیلمهای زمان حال ندارد، حتی باید گفت فیلمهای تولیدی به سینمای گیشه هم چندان مرتبط نیست. بگذارید دهه ۶۰ را مثال بزنم. در آن دوران فیلمهای عامهپسند هم تولید میشد، اما آن تولیدات در خدمت اهداف والا و ارزشمند انقلاب بود.
بابائیان مثال زد: فیلم سینمایی «تارج» را همه دیدهایم. این کار بارها از تلویزیون پخش شده و باز هم پخش خواهد شد، اما همیشه این فیلم جذابیت خود را داشته و دارد و هیچگاه خسته کننده نمیشود، زیرا علاوه به اینکه از اهرم جذب مخاطب به درستی بهره برده، قهرمان هم دارد؛ قهرمانی که بر علیه ظلم و ستم به پاخواسته تا با فساد مبارزه کند. این اتفاق بسیار زیبایی است، اما متاسفانه دیگر چنین کارهایی خریدار ندارد.
این تهیهکننده درباره سینمای ملودرام هم چنین توضیح داد: در گذشته ما فیلمهای خوب خانوادگی داشتیم که خانوادهها با خیال راحت به تماشای آن مینشستند؛ آثاری نظیر فیلم «پدر بزرگ» که وقتی آن را میدیدیم دوست دارم بر میزان عشق و علاقه خود به خانواده بیفزایم. این قبیل احساسات دیگر در فیلمهای خانوادگی کمتر وجود دارد و بیشتر پرخاشگری و تند مزاجی مد نظر است.
بابائیان تاکید کرد: جالب است وقتی درباره چرایی پرخاشگری در فیلم ایرانی از برخی فیلمسازان سوال میشود میگویند واقعنگری آنها را به این سمت هدایت کرده است. این گفته خلاف آرمانهای سینماست، چون هنر هفتم به وجود آمده تا برای مخاطبان رویاپردازی کند تا تماشاگر آنچه را که در جهان واقعی نمیتواند به دست آورد در سینما آن را ببیند. بهترین گواه برای این ادعا سینمای هند است. هند یکی از فقیرترین کشورهای دنیاست، اما همیشه در فیلمهای آنها خانواده امری مقدس است. این رویکرد باعث میشود تا نسل آینده بیشتر به فکر تحکیم این نهاد باشد، اما ما خود خواسته در پی نابود کردن آن هستیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا با نشان دادن مناسک میتوان مروج رفتار دینی در جامعه بود، گفت: جواب به این سوال دو بخش دارد. اگر تصویرگری از مناسک دینی بدون پشتوانه فیلمنامه باشد آن شکل کار هیچگونه تاثیرگذاری نخواهد داشت، همانند برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیون که نیازمند سکانس نماز نیست، اما تنها برای دریافت برخی تسهیلات در کار جا داده شده است، اما در کنار این دست تولیدات آثاری نیز وجود دارد که به واسطه نیاز قصه، تصویرسازی از مناسک، تبلیغ خوبی برای آن رفتار است. برای این موضوع سریال «صاحبدلان» را مثال میزنم که مناسک مد نظر آن مقبول بودند.
این تهیه کننده فیلم «بازنده» متذکر شد: ممکن است این سوال در ذهن برخی پیش آید، چرا من به عنوان یک تهیه کننده قدیمی سینما و تلویزیون خود کارهای گیشه پسند یا احیاناً کم کیفیت در کارم دار؟ این سوال درستی است، اما جواب ان را هم باید مد نظر داشت، انهم اینکه در شرایطی که هیچ نهاد یا بخشی حاضر نیست از فیلم های فرهنگی حمایت کندف چگونه بحش خصوصی می تواند دست به تولید کارهای ارزشی زند. در این رابطه من چند بار ضرر شدید دیده ام، یعنی کارهای تولید کرده ام که پیام آن ارزشمند بودهف اما در گیشه با ضرر رو به رو شده است.
این سینماگر تاکید کرد: وقتی از ضررهای این حوزه حرف میزنم منظورم این نیست که دولت باید جبران خسارات را بر عهده گیرد، بلکه هدف اکران این کارهاست، چون عموماً اکران فیلمهای هنری بسیار محدود روی پرده میرود، اما اگر سینماهایی باشند که این شکل کارها را به شکل خوبی نمایش دهند تهیهکننده با فراغ بال بهتری دست به تولید آثار هنری میزند، البته منظورم از حمایت نیز همانند آن چیزی نیست که به اسم اکران هنر و تجربه صورت میگیرد، چون این شکل اکران عملا کارکردی ندارد.
بابائیان در انتهای سخنان خود تاکید کرد: یک شکل دیگر از حمایت از کارهای ارزشی، پشتیبانی تلویزیون و شبکه نمایش خانگی از فیلمهای هنری و دینی است، چون معتقدم اگر این اتفاق رخ دهد، حداقل سرمایه گذار از بابت برگشت سرمایه دغدغهای نخواهد داشت.
ارسال نظر